سید حسن خمینی، هاشمی، عبدی

فوریه 6, 2016

من به حضور سید حسن خمینی در مجلس خبرگان امید بسته بودم. نه برای اینکه رهبر شود که این حرف همانقدر دور ذهنم است که جانشینی مجتبی خامنه ای.
نگاهم به این آقازاده شبیه نگاه سابقم به علی مطهری در انتخابات مجلس هشتم است. در هر دوی این آقازاده ها جوهری دیده‌ام که به عنوان یک رأی دهنده دوست دارم رویشان سرمایه‌گذاری کنم.
سید حسن خمینی برای خبرگان یک آقازاده نیست بلکه می‌تواند ترکیبی از جوانی، وجدان و کمتر سیاست زده بودن را به خبرگانی بیاورد که بوی کهنسالی و حکومت زدگی گرفته است. همانطور که علی مطهری جنس دیگری از نمایندگی را به مجلس اصولگرا برده است.

نه انتظار رد صلاحیت سیدحسن را داشتم نه انتظار شرکت نکردنش در امتحان را. خیال می‌کردم تنها جایی که بشود او را رد صلاحیت کرد همین بهانه صلاحیت علمی است و عدم شرکت در امتحان این بهانه را برای طرف مقابل ارزان خواهد کرد. برگه ای که نباشد با یک مهر عدم احراز قائله را هم میاورند.

سخنرانی هاشمی در فرودگاه که شامل دفاع از سید حسن آقا هم می‌شد محل بحث بسیاری شده است. من از سخنان هاشمی می‌فهمم که او اجتهاد و صلاحیت سیاسی سیدحسن را نه تنها برای خودش بلکه طرف مقابلش اثبات شده می داند. بنابراین از «قبول نکردن صلاحیت» شروع می کند نه از احراز صلاحیت. و با تقصیر در پیشگاه الهی به پایان می رساند. من در این سخنان نیت خوانی یا حمله تند به سیاسی کاری شورای نگهبان می‌بینم ولی عدول از معیارهای اصلاح طلبانه خیر. البته این طبیعتاً باید بر همه روشن باشد که هاشمی به روشنی اصلاح طلب یا دموکرات نیست و چنی ادعایی هم ندارد.

تکلیف برخی اصولگرایان که بدهکاری منصب داران رد صلاحیت کننده به امام را بدهکاری مردم به ایشان دانستند روشن است. یادداشت عباس عبدی (که خودم بسیار از او آموخته‌ام و حرف زدن و نوشتنش را بر خلاف بسیاری از اصلاح طلبان که فقط حرفهای کلیشه ای جناحشان را طوطی‌وار تکرار می‌کنند مغتنم می شمارم) به نظرم شامل بی انصافی بود. هاشمی را غیرمایل به حضور سید حسن دانستن یا او را مسئول تسلط شورای نگهبان بر انتخابات خبرگان دانستن مثال بی انصافی هاست.
به نظر منشاء این نظر آقای عبدی اینجاست که محل چالش درباره رد صلاحیت سیدحسن را احراز اجتهاد می شمارد در حالی که در منطق هاشمی اجتهاد ایشان محرز است و دین به امام نه دلیل تأیید صلاحیت که افزایش دهنده قبح رد صلاحیت سیاسی است. تنها نکته‌ای که من در یادداشت عبدی مورد اعتنا می دانم، تنش زا بودن این موضع هاشمی و احتمالاً مضر دانستن این تنش برای پروژه انتخاباتی منتقدان یا تأیید صلاحیت سید حسن است که آینده مفید یا مضر بودن آن را مشخص خواهد کرد.

سید حسن خمینی یک نفر است و یک رأی در خبرگان دارد پس دلیل این همه دعوا بر سر او چیست؟ رأی آوری لیست هاشمی در انتخابات یا رهبر شدنش؟ اولی کمی اثر دارد ولی دومی به نظر افسانه‌ای است که موافق و مخالف زیادی باورش کرده اند. این روزها از برنامه «دید در شب» رضا رشیدپور لذت می برم. دیدم علی مطهری در این برنامه شرکت کرده است. ای کاش سید حسن به این برنامه می‌رفت و به مدل خودش با مردم صحبت می کرد. می‌گفت برای چه نامزد خبرگان شده است. می‌گفت چرا در امتحان شرکت نکرد. خبرش کردند یا نه. اگر از من می‌پرسید از او می خواستم حتماً بگوید رهبر شدنش افسانه و خیالبافی دیگران است و از اعضای شورای نگهبان با احترام کامل یاد کند و بر پیگیری قانونی قضیه تأکید کند.

بیان دیدگاه