یکی از مرسوم ترین مکان های عزاداری در تهران تکیه است. منظورم از تکیه ساختمانهایی مثل تکیه دولت و مانند آن نیست که برای برگزاری عزاداری یا تعزیه ساخته شده‌اند بلکه سازه هایی موقت با داربست و برزنت است که در دهه اول محرم ر هر کوی و برزن قابل مشاهده است. به عنوان یک شهرستانی در تبعید اولین بار در تهران بود که با این نوع تکیه ها آشنا شدم. در شهرستان عزاداری محرم در مسجدها، حسینیه ها و خانه‌های بانیان عزاداری برگزار می شد. مسجدها که به طور طبیعی مرکز فعالیت‌های اسلامی هستند. حسینیه ها هم گریزی بود از برخی احکام ویژه مسجد (مثلاً کسانی که از نظر شرعی برای حضور در مسجد محدودیت دارند).

از روزی که با تکیه های تهران آشنا شده‌ام هر روز بیشتر از راه و رسم آن‌ها متعجب می شوم. با شروع محرم وسط کوچه ها و میدانها برزنت ها برپا می شوند. اولین شگفتی من بی توجهی در مکانیابی تکیه هاست. در این تهران دود گرفته ماشین زده که ترافیک محدوده مرکزی شهر امری عادیست، بعضی تکیه سازان ترافیک را به محله های حاشیه‌ای هم می آورند. از طرف دیگر تکیه سازی چون خرج چندانی نسبت به خرید زمین و ساخت بنای حسینیه و مسجد ندارد هر چند نفری برای خودشان بساط جداگانه علم می کنند. نتیجه، ترافیک بیشتر و کم مشتری شدن هر تکیه و رقابت کاذب بین تکیه ها می شود. کمبود عزاداران با بیشتر کردن طبل ها و باندهای بلندگو و شاخه‌های علامت جبران می شود. مشکل دیگر هیئت های تکیه ای این است که از سنت‌های محافل ریشه‌دارتر مذهبی مانند سخنرانی عالم دینی و قواعد روضه و دسته و … پیروی نمی‌کنند همه چیز به سلیقه و شناخت جوانان دست‌اندرکار که معمولاً اطلاعات دینی خاصی ندارند بر می‌گردد (جوانان مذهبی تر معمولاً برای عزاداری به مسجد می روند).

چند نمونه از عجایبی که خودم دیده‌ام اینهاست. تکیه بر پا می‌شود ولی افراد معمولاً حول و حوش تکیه پراکنده اند مراسمی آن داخل برگزار نمی شود. حذف کامل سخنرانی یا حتی مداحی و روضه. عزاداری به دسته محدود می شود، در دسته بیشتر از صدای سینه یا زنجیر عزاداران صدای طبل های هر روز بزرگ‌تر و بیشتر و قدرت باندها خود را به رخ می کشد. قبل ترها اگر یک در کنار یک محفل ریشه‌دار مذهبی چند نفری خودنمایی می‌کردند در فضای کلی محو و به مرور اصلاح می شدند. اما الان جو خودنمایی مقابل رفقا و دختران محل و … جو غالب برخی از این هیئت هاست. رعایت حلال و حرام و حق الناس و … هم تعریفی ندارد. بارها دیده‌ام برق تکیه مستقیماً از تیر برق اشتراک می گیرد. خلاصه هفتاد میلیون ایرانی از سنی و مسیحی و یهودی تا بی خدا و لاادری و … بانی چنین تکیه هایی هستند!ُ! وقتی مراسم مسجد دو ساعت بعد از نماز مغرب تمام می‌شود برادران تکیه ای گاهی ساعت 11/5 شب زمستان تازه دسته راه می اندازند.

بعضی‌ها از روحانیون در عزاداری محرم قایل به نوعی مدارا و تساهلند. حرفشان این است که باید بگذاریم هر کس هر جور راحت است عشقش را به امام حسین ع نشان دهد. بعضی از حزب اللهی ها در واکنش به تخطئه ای که برخی غیرمذهبی ها بر مراسم محرم می‌گیرند و ایرادهایی که مسلمانانی با سبقه روشنفکری بر بی‌محتوا شدن آیین‌های عزاداری امروزی می‌گیرند موضع مشابهی می‌گیرند یا بر نیمه پر لیوان تأکید می کنند. شخصاً متوجهم که در متن بالا فقط ایراد گرفته ام. همه اینطور نیستند. می دانم اصل اسلام و عزاداری امام حسین ع هم مخالف دارد. اما چاره در لاپوشانی و مدارای موردی نیست. از عزاداری بی‌محتوا و فرم زده آشی برای دینداری مردم گرم نمی شود. مگر می‌شود مردم آزاری و حق الناس باعث هدایت شود؟

واقعیت این است که خوشبختانه عزاداری سیدالشهدا ع هنوز مردمی است و طبیعی است که نقاظ ضعف فرهنگی ما و عمق کم دینداری ما خودش را در عزاداری نشان می دهد. مشکل اینجاست که به جای اینکه در دهه اول محرم که به نوعی بهار فعالیت‌های دینی مردم و شرکتشان در جلسات مذهبی است به جای اینکه کمی عمق دینداری ما بیشتر شود و اندکی به ایراد فرهنگ مان خودآگاه شویم، مهملی ایجاد می‌شود که آن نقاط ضعف حجابی بر معارف دین شوند. علمای دین به جای اینکه در این وقتها دست عوام را بگیرند تا با حقیقت دین آشنا شوند، تا راحت دروغ نگویند، سلب حق مردم را از ارتکاب بسیاری از حرام های شخصی بزرگ‌تر بشمارند، تا یاور مظلوم باشند و دشمن ظالم و به عنوان و قدرت ظالم نگاه نکنند، درگیر توجیه کا همین عوامند. تا مشتری نپرد، تا زبان طاعنان و مذهبی‌های روشن‌فکر ایرادگیر دراز نشود. نمی‌دانم چقدر متوجهند که راهی که عوام می‌روند هر روز از راه حوزه و عالم حوزوی دورتر می شود. عامل دوری و ایرادگری بسیاری از همان مذهبی‌های روشن‌فکر رفتار عملی همین جماعت عوام است که در دین و رفتار اولیای دین هم نمونه‌ای ندارد. در اختلافات مذهب شیعه با دیگر مذاهب اسلامی هم بسیاری از شبهه ها و طعن ها بر پیروان مذهب اهل بیت ع نه در اصول اصلی این مذهب و سیره پیشوایان آن که در همین رفتارهای جاهلانه در عزاداری و زیارت و … است. اگر این رفتارها به خودی خود در ترازوی قرآن و عترت وزنی داشت انرژی که صرف دفاع و توجیه آن‌ها نزد مخالفین می‌شد قابل فهم بود ولی دریغ که حداکثر دفاع از این کارها این است که نیت افراد از آن‌ها خیر است و عشق به امام است و …

آخرین حرف این است که کاش مثبت نگران و متساهلان به مراسم های مشکل دار عزاداری همه جا یک رویه داشتند. اگر آسان گیر و اهل مدارا هستند همه جا چنین باشند و اگر سخت‌گیر و اصولی و آرمانگرا هستند همه جا چنین باشد. طوری نشود که برای جلوگیری از بی حجابی و بدججابی گشت ارشاد را روانه خیابان کنند ولی حضور و متولی شدن همان اقشاری که تحت فشار گشت ارشاد هستند در عزاداری محرم را توجیه کنند. نتیجه یک مقاله مشکل دار بستن روزنامه و بازداشت نویسنده باشد ولی حرف‌های شرک آلود لابلای مداحی ها و تفسیر جاهلانه انحرافی از حرکت امام حسین ع با سکوت و مدارا تحمل شود.